به مناسبت سالگرد دو اختر تابناک شعر شهرضا
مرحوم پریش و مرحوم آشفته
به بزم شعر و ادب شهرضا چراغان است که نور معرفت اینجا همیشه تابان است
یکی (سها) بودش نام و آن یکی(زاهد) یکی زطبع لطیفش چوبرگ (ریحان) است
(حکیم اسدالَه) ما اگر چه (دیوانه) است از آنچه گفته و بنوشته عقل حیران است
زشعرهای (صباغ و لقایی و قانع ) هزار نکته پر مغز ثبت دیوان است
بدست بادخزان (بخردی) چو شد (تاراج) روان (سالک و کودک ) زغم پریشان است
درون مدرسه بینی (حکیم صهبا ) را که چون (حکیم الهی ) به درس قرآن است
(نعیم و ساعد وساعی وخارکن) اینجا به شعرشان شب این انجمن درخشان است
زبیت بیت (رهایی و متقی " آدم ) رود به عالم دیگر که شرح هجران است
به شعر طنز محلی ( پریشِ آشفته ) چو جد خویش به شعرش حریف میدان است
شفادهد دل بیمار (ناظم) از شعرش به نکته های حکیمانه ای که در آن است
شنو ز (عابدی و ایزدی و باقی و مهر) چه گنجهای گرانی به خاک پنهان است
هر آنکسی که سراید چو این عزیزان شعر عزیز مردم و (سالار ) این گلستان است
هر آنچه گفت جهانمردی اندر این اشعار به یادگار برای شما عزیزان است
اسامی و تخلص شعرا از کتاب تاریخ شهرضا انتخاب گردیده است .
مصطفی جهانمردی مرداد94